هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

برای سیمین دعا کنید

خبر بستری شدن سیمین دانشور بانوی داستان نویس ایرانی به علت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران نگرانی گسترده اهالی هنر و ادبیات را به دنبال داشته است امیدوایم این هنرمند عزیز هر چه زودتر سلامتی خود را  به دست آورد.

دکتر سیمین دانشور 8اردیبهشت 1300در شیراز و در خانواده ای فرهنگی به دنیا آمد. وی پس از تحصیل در رشته ادبیات دانشگاه تهران در سال 1329با دفاع از رساله خود درباره زیبایی شناسی موفق به کسب درجه دکترا از این دانشگاه شد. او یکی از نخستین زنانی است که در ایران وارد عرصه داستان نویسی شد. او در سال 1329با زنده یاد جلال آل احمد از نویسندگان مطرح ادبیات ایران آشنا شد و ازدواج کرد و در سال 1331برای مطالعه در رشته «زیبایی شناسی» در دانشگاه استنفورد به امریکا سفر کرد و 2سال بعد به ایران بازگشت.
دکتر دانشور تا سال 1359که به درخواست خود از دانشگاه بازنشسته شد به تدریس در دانشگاه هنر و ادبیات مشغول بود.
انتشار رمان برجسته سووشون ، سیمین دانشور را به عنوان نخستین زن رمان نویس ایرانی مطرح کرد. او علاوه بر این رمان کتابهای آتش خاموش 1327، شهری چون بهشت 1340، به کی سلام کنم؟ 1359، غروب جلال 1360، جزیره سرگردانی 1372، شناخت و تحسین هنر (مجموعه مقالات) 1375، از پرنده های مهاجر بپرس 1376و ساربان سرگردان 1380را تالیف کرده است.
همچنین کتابهای سرباز شکلاتی از برنارد شاو 1328، باغ آلبالو و دشمنان از آنتوان چخوف 1331، بئاتریس از شنیتسلر و رمز موفق زیستن از دیل کارنگی 1332، کمدی انسانی ویلیام سارویان و داغ ننگ از ناتانیل هاتورن 1334، بنال وطن از آلن پیتون 1351و ماه عسل آفتابی (داستان های ملل مختلف) 1362را ترجمه کرده است. «کوه سرگردان» و مجموعه داستان «انتخاب» هم آثار منتشر نشده او هستند.
 

فووووت...بال

این روزها تب فوتبال در آسیا داغ داغ است والبته همینطور در کشور ما...حضور تیم فوتبال کشورمان در مسابقات جام ملتهای آسیا باعث شده ایرانی ها با حساسیت خاصی این مسابقات را دنبال کنند امیدوام این پیگری تا روز آخر بازی ها تداوم داشته باشد برای این پست یکی از شعرهایم که دور از این فضا نیست را انتخاب کرده ام

آدمک ها

رنگشان کرده ای در میان صغحه مقوایی

آدمک ها در میدان ایستاده اند

سوت می کشد در سرت

میدان بی سابقه آغاز می شود

رژه می روند از مقابل پرچم

زنت

کودکت

کوچه ات

خانه ات

از محوطه کنارشان می زنی

صفحه مقوایی وارونه می شود

آدمک ها غلط می خورند

راه گریزی نیست

با یک پاس بلند...

کدام کلمه را پاس خواهند داشت؟

چشمت را گلوله ای کرده ای

- میان صفحه رها -

آدمک ها از میان میدان عبورت می دهند

از خط می گذری

به میان هیاهو می رسی

کلمه می شوی:

روی دهان زنت

کودکت

کوچه ات

خانه ات...

سوت می کشد در سرت

از حرکت ایستاده ای

آدمک ها جریمه می شوند

این خمره زرد رنگ زیر پایشلن خالی است

لیز می خورند روی صفحه

- دراز کش ایستاده اند -

رنگ زرد رنگ خوبی نیست

باید قرمزشان کنی

باید این صورت

باید این سیلی

باید این قرمز

زنت دوباره میان صفحه آمده

کودکت نیز هم

کوچه ات ...خانه ات ...

صفحه به هم می ریزد

باید از زمین خارج شوی

دوباره به صفحه بر می گردی

آدمک ها را کنار می زنی

دروازه ها را

خطها را

جریمه ها را

خانه ات را میان صفحه می چینی

سایه ات را بیرون خط می گذاری

خودت را میان چارچوب آویزان

زنت را میان محوطه جریمه

کودکت را کنار تیر

کوچه ات را ...خانه ات را...

صدای آدمک ها عذابت می دهد

باید از صفحه

باید از زمین خارج شوی

بسیار سفرباید تا...

سفر و مسافرت ذر فرهنگ ما ایرانی ها جایگاه ویژه ای ذارد خاصه فصل تابستان که می شوذ بار وبندیل سفر ایرانی ها بسته می شود. امسال فرصتی دست داد تا چند روزی ما هم بار و بندیل سفر ببندیم اما حکایت مسافرت امسال برای ما ایرانی ها حکایت دیگری است سهمیه بندی بنزین این سنت حسنه را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است در طول مسیر طولانی که می آمدیم خلوتی جاده بدجوری دلگیر و البته غافلگیرمان کرد. در طول راه به این فکر می کردم که عاقبت چه پیش خواهد آمد...که این دیوار نوشته بدجوری غالفگیرمان کرذ:بنزین حق مسلم ماست...