هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

چقدر زود دیر می شود

در آن سالهای آغازین که پرسش گرانه مجموعه های شعر امروز را جستجو گر بودم دوست شاعری مجموعه «تنفس صبح» قیصر امین پور را برایم فرستاد گرچه در آن روزها نتوانست تمام عطش مرا از پرسش های پیرامونی ام پاسخی باشد اما حس زلالی که در ورای آن نازک اندیشی ها و صمیمیت شاعر آشکار بود برایم قابل تامل بود.

قیصر از شاعران نسل دوم انقلاب بود که واقعیت گرایی مخصوصن در شعرهای اخیر او به وضوح به چشم می آمد گرچه در باور جامعه امروز ما قیصر یک ادیب آکادمیک بود اما حضور درخشانش در حوزه شعر کودک و نوجوان حکایت از رو.ح لطیف وطبع نازک او داشت.

حرفهای ما هنوز نا تمام...

تا نگاه می کنی:

        وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی

پیش از آن که با خبر شوی

        لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود

آی...

         ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان چقدر زود

                    دیر می شود

               «قیصر امین پور»

مرد ماهیگر

دلی اگه کویرن

تو دست شو اسیرن

چهمی به آبیه هو

یه مرد ماهیگیرن

 

شو که ابوت و غربت

شو که ابوت وظلمت

چهم امیدی وازن

به دریای محبت

 

کی  سر خوان دریا

سفره دلی شکوفا

باررون عشق ببارت

سوغات دست دریا

 

روز خوشی بیارت

گل به زمین ببارت

شاخه ای  گل یاس

توی دلی بکارت

 

دریا چه مهربونن

دلی یه  آسمونن

بایه که مردمونی

قدر خوشی بدونن