هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

پراکنده نویسی های این روزها

فرصتی برای گریستن

امروز سه شنبه بیست وسوم بهمن ماه است نوبت عصر در مدرسه پیش دانشگاهی دخترانه الزهرا تدریس دارم . دخترهای با ذوقی هستند دیشب در حین مطالعه دیوان شهریار شعری  که  شهریار در مورد مادر سروده بود برای خواندن سر کلاس آنها انتخاب کردم البته فضای شعر بسیار غم انگیز بود ولی شعر بسیار زیبایی بود. وارد مدرسه شدم و مستقیم به دفتر آموزشگاه رفتم چند نفر از معلمین نشسته بودند. پس از احوال پرسی با یکی از آنها مشغول گفتگو شدم از من پرسید با «دوم ابیات» کلاس دارید - آری! – فکر نکنم بتوانی درس بدهی – برای چی؟ - آخه یکی از دانش آموزان زیر آواره شده و وضع کلاس...

«آسیه اسلامی نخلی» دخترک نگون بختی که لز روستای «نخل ابراهیمی» میناب می آمد در حین عبور از کنار یک دیوار فرسوده با ریزش ناگهانی آن هیچ فرصتی برای گریز از مرگ نمی یابد...برای عرض تسلیت به همکلاسی هایش مجبور شدم چند دقیقه ای سر کلاس بروم دیدن اشکهای دوستانش برایم بسیار زجر آور بود حرفی برای گفتن نمانده بود تنها توانستم شعر آکند از غم  شهریار را برایشان بخوانم...

 

 

برای مجید عزیز

بی گمان این روزها در مورد برگزاری اولین جشنواره تئاتر درسی هرمزگان مطالبی را خونده اید یا شنیده اید جشنواره ای که نقطه آغازش دوسال پیش بود و آغازش زاییده فکر و اراده مجید رهپرور می باشد. مجید هنرمند ساده و صمیمی مینابی بیش از آنکه متعلق به آموزش و پرورش باشد به حوزه هنر تعلق دارد او یک تئاتری تمام عیار است نمایشنامه می نویسد کارگردانی می کند و البته در دورترها بازیگری هم می کرد او در پرونده هنری خود موفقیت های بسیار را دارد مجید از اولین بچه های انجمن شعرو ادب میناب است بعدها مسئول انجمن قصه میناب هم شد افتخار آفرینی اش در اولین جشنواره نمایش های کوتاه فراموش ناشدنی است او هر گاه در عرصه ای وارد شده است شایستگی هایش را به نمایش گذاشته است.

از مجید رهپرور بیشتر از جشنواره گفتم زیرا در روزهای پیش از شروع جشنواره می دیدم که با چه شوق و ذوقی فداکاری های بسیاری می کرد او یک تنه به جنگ بسیاری از مشکلات می رفت برای مجید عزیز آرزوی موفقیت های بیش از این دارم.

 

 

نویسم نامه ای با رنگ...

اواخر هفته ای که گذشت ریس جمهور مهمان استانمان بود و البته از چند هفته قبل اعلام شده بود که مردم نامه های خود به ریس جمهور را به فرمانداری ها تحویل دهند و این کافی بود تا حجم گسترده ای از نامه ها مردمی به فرمانداری ها سرازیر شود در ابتدا شاید گمان نمی رفت که با این حجم گسترده از نامه ها روبرو باشند اما امروز فرمانداری ها با تعداد زیادی نامه روبرو هستند که باید آنها را پس از مطالعه و تقسیم بندی وارد سیستم کنند تا به ادارات مربوطه ارسال شود اگر چه حجم گستره ای از این نامه ها بیشتر حدیث نفس می باشد ولی این روزها گروه کثیری از کارمندان ادارات ، نیروهای داوطلب و...برای سامان بخشیدن به این نامه ها مشغولند...

 

 

ده گردشی های انتخاباتی

البته هنوز تنور انتخابات آنچنان داغ نیست و روزهای گرم و پر حرارتش در راه است اما تبلیغات غیر رسمی آغاز شده است و کاندیدا ها بیشتر رفت وآمدشان در روستاهاست  آنها بیشتر با بزرگان و معتمدین روستاها نشست و برخاست دارند و به نوعی می خواهند دم کدخدا را ببینند...تا ببینیم در روزهای آینده چه پیش می آید.

پراکنده نویسی های این روزها

فرصتی برای گریستن

امروز سه شنبه بیست وسوم بهمن ماه است نوبت عصر در مدرسه پیش دانشگاهی دخترانه الزهرا تدریس دارم . دخترهای با ذوقی هستند دیشب در حین مطالعه دیوان شهریار شعری  که  شهریار در مورد مادر سروده بود برای خواندن سر کلاس آنها انتخاب کردم البته فضای شعر بسیار غم انگیز بود ولی شعر بسیار زیبایی بود. وارد مدرسه شدم و مستقیم به دفتر آموزشگاه رفتم چند نفر از معلمین نشسته بودند. پس از احوال پرسی با یکی از آنها مشغول گفتگو شدم از من پرسید با «دوم ابیات» کلاس دارید - آری! فکر نکنم بتوانی درس بدهی برای چی؟ - آخه یکی از دانش آموزان زیر آواره شده و وضع کلاس...

«آسیه اسلامی نخلی» دخترک نگون بختی که لز روستای «نخل ابراهیمی» میناب می آمد در حین عبور از کنار یک دیوار فرسوده با ریزش ناگهانی آن هیچ فرصتی برای گریز از مرگ نمی یابد...برای عرض تسلیت به همکلاسی هایش مجبور شدم چند دقیقه ای سر کلاس بروم دیدن اشکهای دوستانش برایم بسیار زجر آور بود حرفی برای گفتن نمانده بود تنها توانستم شعر آکند از غم  شهریار را برایشان بخوانم...

 

 

برای مجید عزیز

بی گمان این روزها در مورد برگزاری اولین جشنواره تئاتر درسی هرمزگان مطالبی را خونده اید یا شنیده اید جشنواره ای که نقطه آغازش دوسال پیش بود و آغازش زاییده فکر و اراده مجید رهپرور می باشد. مجید هنرمند ساده و صمیمی مینابی بیش از آنکه متعلق به آموزش و پرورش باشد به حوزه هنر تعلق دارد او یک تئاتری تمام عیار است نمایشنامه می نویسد کارگردانی می کند و البته در دورترها بازیگری هم می کرد او در پرونده هنری خود موفقیت های بسیار را دارد مجید از اولین بچه های انجمن شعرو ادب میناب است بعدها مسئول انجمن قصه میناب هم شد افتخار آفرینی اش در اولین جشنواره نمایش های کوتاه فراموش ناشدنی است او هر گاه در عرصه ای وارد شده است شایستگی هایش را به نمایش گذاشته است.

از مجید رهپرور بیشتر از جشنواره گفتم زیرا در روزهای پیش از شروع جشنواره می دیدم که با چه شوق و ذوقی فداکاری های بسیاری می کرد او یک تنه به جنگ بسیاری از مشکلات می رفت برای مجید عزیز آرزوی موفقیت های بیش از این دارم.

 

 

نویسم نامه ای با رنگ...

اواخر هفته ای که گذشت ریس جمهور مهمان استانمان بود و البته از چند هفته قبل اعلام شده بود که مردم نامه های خود به ریس جمهور را به فرمانداری ها تحویل دهند و این کافی بود تا حجم گسترده ای از نامه ها مردمی به فرمانداری ها سرازیر شود در ابتدا شاید گمان نمی رفت که با این حجم گسترده از نامه ها روبرو باشند اما امروز فرمانداری ها با تعداد زیادی نامه روبرو هستند که باید آنها را پس از مطالعه و تقسیم بندی وارد سیستم کنند تا به ادارات مربوطه ارسال شود اگر چه حجم گستره ای از این نامه ها بیشتر حدیث نفس می باشد ولی این روزها گروه کثیری از کارمندان ادارات ، نیروهای داوطلب و...برای سامان بخشیدن به این نامه ها مشغولند...

 

 

ده گردشی های انتخاباتی

البته هنوز تنور انتخابات آنچنان داغ نیست و روزهای گرم و پر حرارتش در راه است اما تبلیغات غیر رسمی آغاز شده است و کاندیدا ها بیشتر رفت وآمدشان در روستاهاست  آنها بیشتر با بزرگان و معتمدین روستاها نشست و برخاست دارند و به نوعی می خواهند دم کدخدا را ببینند...تا ببینیم در روزهای آینده چه پیش می آید.