خیلی دوست داشتم این بار از تلخی ها ننویسم این بار از امید از شادی و مهرورزی بنویسم اما وقتی دور و برت ویترینی از حوادث تلخ این روزها باشد دیگر چاره ای نداری انگار مرگ نمی خواهد از این حوالی چشم بردارد. دیگر به شنیدن صدای ضجه و صدای شیون عادت کزده ام. به راستی چه می شود کرد؟
محمد اندرز همکار خوبمان در اداره آموزش و پرورش میناب بود او یکسالی می شد که به عتوان کارشناس امور حقوقی این اداره مشغول بود اندرز اهل روستای سرسبز تیرورو مدرک کارشناسی ارشد رشته حقوق داشت. آرام سز به زیر و جوان متینی بود.
یک هفته ای بود که خبر ناپدید شدن اندرز دهان به دهان می شد تا اینکه دیروز خبر پیدا شدن جسد او که به طرز فجیعی کشته شده بود همه را شوکه کرد آری به همین سادگی محمد اندرز پس از یک هفته ربوده شدن توسط افراد ناشناس اینگونه به قتل می رسد.
حوادثی از این دست به لجاط روانی در هر جامعه ای بسیار تاثیر گدار است. احساس نیاز به امنیت از نیازهای اولیه و فطری انسانهاست. استمرار در بروز این نوع حوادث بدون شک امنیت روانی هر جامعه ای را به شکل جدی به مخاطره می اندازد.
خانواده اندرز بی گمان لحظات و روزهای سختی را می گدرانند و البته روزهای سختی را نیز پیش رو دارند برای روح آن مرحوم علو درجات و برای خانواده داغ دیده اش صبر و بردباری را آرزو می کنم
http://www.box.net/shared/9zrk6b0kmqروز قدس جرقه ای کوچک برانبارباروت نارضایتی های ملت ایران
سلام
آری روزی که جهت انجام امورات مدرسه به اداره آمدم خبر ناپدید شدن ایشان را شنیدم و بعد از چند روز متاسفانه خبر پیدا شدن جسدش را .
خیلی نگران کننده است اتفاق افتادن این چنین واقعیات.
روحش شاد.
سلام
طاعات قبول
به نظر شما از این مکان چه استفاده ای می شود؟[گل]
سلام منم که خبر کشته شدن ایشون به طرز فجیع که فقط از یک حیوان انسان نما بر میاد که بخاطر یک ماشین پراید اینگونه وحشی گری کنه خیلی ناراحت شدم .چند هفته ای میشه که توی میناب وبندرعباس گروههای خرابکار به جان ومال مردم وناموس مردم وحشیانه حمله میکنند و دلیل دومشم گمونم اینکه این افراد از غفلت ماموران انتظامی که فقط تا تقی به توقی میخوره شروع به گشت زنی میکنن دارند استفاده میکنن