هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

نوروزنامه

(1)

خانه را می تکانیم

اتاق ها را

سقف ها را

روی بند رخت

آویزی از خانه های وارونه است

دلم را

خودم را

در کجای این بند بیاویزم؟

(2)

تخته فرش های منقوش

از دیوار بالا رفته اند

خود را

از ساختمان آویزان کرده اند

بر دیوارهای شهر

      نقش وارونه ای از طرح سلیمان است

*****

برای آمدن عید

شهر دارد وارونه می شود