هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

نگاهی به شعر «قلب مادر» از کتاب زبان فارسی پیش دانشگاهی

«قلب مادر»                                                  
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ

هر کُجا بیندم‌ از دور کُند
چهره‌ پر چین‌ و جبین‌ پُر آژنگ

با نگاهِ غضب‌ آلود زند
بر دلِ نازکِ‌ من‌ تیرِ‌ خدنگ

مادرِ سنگ‌دلت‌ تا زنده‌ست‌
شهد در کامِ من‌ و توست‌ شَرنگ

نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ تو را
تا نسازی‌ دلِ او از خون‌ رنگ

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
باید این‌ ساعت‌ بی‌خوف و درنگ

روی‌ و سینۀ تنگش‌ بدری‌
دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینۀ‌ تنگ

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
تا بَرد ز آینۀ‌ قلبم‌ زنگ

عاشقِ بی‌خرد ناهنجار
نه،‌ بل‌ آن‌ فاسقِ بی‌عصمت‌ و ننگ

حُرمتِ مادری‌ از یاد ببُرد
خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ ز بنگ

رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌
سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ

قصدِ سرمنزلِ‌ معشوق‌ نمود
دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ

از قضا خورد دمِ در به‌ زمین‌
و اندکی‌ سُوده‌ شد او را آرنگ

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز
اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ

از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ:

«آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»



« قلب مادر » یکی از شعرهای کتاب زبان فارسی عمومی سال چهارم متوسطه است شاعر این شعر ایرج میرزا است شاعری که در ادبیات فارسی یکی از ویژگی های منحصر به فرد او سرودن اشعاری زیبا در وصف مادر است خیلی از علاقمندان شعر فارسی ایرج میرزا را با اینگونه شعرهایش می شناسند و شعر « قلب مادر » یکی از همین شعرهاست ، شعری که ایرج با اقتباس از یک قطعه ی آلمانی سروده است . اما شور ، عاطفه و احساس انباشته در آن ، رنگ و صبغه ی شعرهای شور انگیز فارسی به آن بخشیده است .

قالب شعر قطعه است قالبی که با توجه به موضوع شعر ، مناسب ترین قالب برای سرودن این شعر به نظر می آید . برای خوانش این شعر ، ایستگاه موضوع، اولین توقیفگاه قابل تامل است جایی که شاعر دست به یک هنجار شکنی آشکار می زند کشاندن دایری موضوضوعی ادبیات غنایی تا قبل از ایرج به سمت و سوی مضامینی این چنینی مسبوق به سابقه نبوده است اما ایرج این حصار فرضی و خود ساخته را فرو می ریزد و در دایره ی موضوع ادبیات غنایی پای از دایره مضامین لوث عاشقانه فراتر نهاده و سراغ موضوعی می رود که تا آن روزها شاعران پیش از ایرج کمتر به سراغش رفته اند .و این اهمیت کار او را دو چندان می کند و از نگاه خلاقانه ی ایرج خبر می دهد .هر چند بدانیم که ایرج این شعر را در یک مسابقه ی ادبی سروده است که به عنوان بهترین شعر این مسابقه انتخاب می شود.

نام « مادر » در فرهنگ های رایج سراسر ملل با عواطف انسانی کم نظیری همراه است و فرهنگ ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیست .شاعر با درک عمیق این مطلب ، فرم اثر را با تکیه و برداشت عمیق ذهنی خود از این باور ریشه دار شکل بخشیده است ایرج سراغ دایره ی واژگانی مناسب برای انتقال این مفهوم انسانی رفته است . ساخت ترکیب هایی مانند : « دل نازک » « چهره ی پرچین » ، « شهد در کام من و تو » ، « سینه ی تنگ » ، « آینه ی قلبم » ، « دلِ مادر » ، و ... همگی نشان دهنده ی آن است که شاعر برای ایجاد تناسبی موزون و هماهنگ میان فرم و محتوا اهتمام خاصی نشان داده است .

ایرج میرزا به نسلی تعلق دارد که با حرکتی نرم وآرام زمینه ساز تحول بنیادی در شعر فارسی را فراهم آوردند اگر چه به عنوان پیشگامان شعر نو فارسی کمتر نامی از امثال ایرج برده می شود اما حقیقت امر اینگونه نیست ، ایرج و هم نسلانش اولین گام ها را بر ایجاد تحول در شعر فارسی برداشته اند نگاهی دقیق تر به همین شعر ، حاکی از نگاه متفاوت شاعر در حوزه های مختلف به ویژه زبان است ، ایرج به سهم اندک خود قرائت تازه ای از زبان را ارایه کرده است به سمت ترکیب هایی رفته است که رنگ و بوی تازگی دارد : « آینه ی قلبم » ، « دل آغشته به خون » و ...

شاعر سادگی در روایت را به عنوان یکی از ویژگی های شاخص شعرش معرفی می کند : « داد معشوقه به عاشق پیغام ... » شعر با همین مصراع که روایت ساده و آسان دارد شروع می شود شاعر در ادامه شعر نیز این فرم روایی سهل و آسان را هیچگاه به مرز پیچیدگی و مغلق گویی نمی کشاند و مخاطب را نرم و آرام و همپای خود پیش می برد : رفت و مادر را افکند به خاک / سینه بدرید و دل آورد به چنگ ... »

در حوزه ی زبان شاعر مانند غالب شاعران کلاسیک فارسی اسیر قافیه پردازی شده است جایی که واژگان قافیه گاهی سنجاق شده به متن به نظر می آیند و سلامت ، یک دستی و روانی متن شعر را خدشه دار نموده اند انتخاب واژگان مهجور و دور از ذهنی مانند « آژنگ ، خندگ ، شرنگ ، آرنگ و ... » بی گمان از نقاط خاکستری شعر به حساب می آید .

روایت داستانی ، متن شعررا نیز به سمت استفاده از تکنیک های داستانی پیش برده است ضرب آهنگ پایانی مانند یک گره در داستان به نظر می آید و شاعر برای خلق این صحنه تمام توانایی خود را به کار گرفته است جایی که اوج هنر او آشکار می شود وصحنه ای به یاد ماندنی را خلق کرده است : دید کز آن دل آغشته به خون / آید آهسته برون این آهنگ / آه دست پسرم یافت خراش / وای پای پسرم خورد به سنگ /


منابع

ادوار شعر فارسی ( از مشروطه تا سقوط سلطنت ) ، محمد رضا شفیعی کدکنی ، علمی ، تهران ، 1380

سرچشمه های مضامین ایرج میرزا ، ولی اله درودیان ، تهران ، قطره ، 1380  

سیری در آثار ایرج میرزا ، علی دهباشی ، تهران ، اختران ، 1387

شهر شعر ایرج میرزا ، محمد علی سپانلو ، تهران ، علمی ، 1376

 


نظرات 6 + ارسال نظر
مهدیه محدث سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ http://www.mirror-m2.mihanblog.com

ظاهرا ایرج میرزا از نعمت داشتن مادر مهربان برخوردار بوده است و از این جهت هنگامی که از مادر و مهر او و رنج هایی که این فرشته ی رحمت برای پروردن فرزند خویش تحمل می کند سخن در میان می آورد، کلام وی چنان موثر است که بی اختیار اشک در چشم خواننده می آورد. در حقیقت قطعاتی که ایرج در این باب سروده از لحاظ حسن تاثیر در ادب فارسی کم نظیر است. قطعه ی "گویند مرا چو زاد مادر" از قطعات جاویدان شعر فارسی است. و "قلب مادر" او را کمتر کسی در ایران هست که بارها نشنیده باشد.
علاوه بر این دو قطعه، قطعه های دیگر نیز در همین معنی در دیوان ایرج وجود دارد مانند قطعه ای که با این بیت آغاز می شود:
پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر

مهدیه محدث سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.mirror-m2.mihanblog.com

سلام.
خوب هستین؟
اطلاعاتی راجع به قالب بحر طویل و اموزش پیرامون این نوع قالب شعری لازم داشتم. می تونم از راهنمایی شما استفاده کنم؟
میشه لطف کنید چند تا کتاب _با ذکر نام نویسنده و انتشارات- بهم معرفی کنید؟ البته به جز ابوالقاسم حالت.
ممنونم.

ویولتا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:40 ب.ظ http://http://sepanta1414.persianblog.ir/

من این شعر رو خیلی دوست دارم

با اینکه ایشان شهعر خوبی هستن اما من کتابشون رو فقط نگه میدارم
زیاد مشتاق نیستم بخونم
ازشون

مهدیه محدث دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.mirror-m2.mihanblog.com

سلام.
ممنونم از نظر مثبتی که در مورد آینده ی من دارید.
و همچنین بابت کتاب هایتان. انشالله طی چهار- پنج روز آینده کتاب ها را تحویل می گیرم.

انبا مینوو چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام اقای شهرجو..

سلام
خیلی وقته از شما بی خبر بودم چرا دیگه نمی نویسین ُوبلاگ خوبی داشتین....خیلی خوشحال شدم که سر زدین ...هر جا هستین پیروز باشین

[ بدون نام ] دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ب.ظ

ممنون از مطلبتون خیلیییییییییییییی اموزنده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد