هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

زخم

نمک و زخم وچاقو در بشقاب

این تخت را یکسره از بیمارستان به گورستان می برند

دارم از لای ملحفه های سفید

تار موی تو را جستجو می کنم

و البته کمی نمک

زخم های کهنه در بیمارستان مداوا نمی شوند

اینجا همه چیر استریلیزه است

نرس ها در ساعت معینی می آیند

روی زخم ها نمک می پاشند

همهمه در میان بیماران بالا می گیرد

دارم به چاقو

دارم به نمک

دارم به سکوت فکر می کنم

***

این زخم ها را

این چاقو را

این بشقاب نمک را

این تخت را باید یکسره از بیمارستان به گورستان برد.
نظرات 4 + ارسال نظر
بهشب جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:05 ق.ظ

http://www.sobhesahel.com/news.php?id=6547

سید احمدو سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام
بسیار زیباست.
آهسته

چشم می بندیم

بر این جنایت موهوم

شعر می سراییم!

ماهیان

در حصار تور

زیبا میرقصند.

www.seyedahmado.blogfa.com
پیروز باشید.

سید احمدو سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام
بسیار زیباست.
آهسته

چشم می بندیم

بر این جنایت موهوم

شعر می سراییم!

ماهیان

در حصار تور

زیبا میرقصند.

www.seyedahmado.blogfa.com
پیروز باشید.

فهیمه نظری جمعه 10 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:01 ب.ظ http://nazary.blogfa.com/

سلام
"این زخم ها را

این چاقو را

این بشقاب نمک را..."
آفرین

با احترام دعوتید به خوانش غزلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد