بارانی که از دیروز می بارد امروز هم ادامه دارد. از پشت پنجره با ولع تمام به تماشایش نشسته ام آرام و سربه زیر بود طوری که حتی صدای پایش هم نمی آمد فروتنانه آمده بود کنارمان و چشم در چشم زل زده بود به...
همه دارند برای شرکت در مراسم اختتامیه آماده می شوند یک نوع شتاب و اضطراب را می شود در نگاه تک تک شاعران دید.با عجله از کنار یدیگر رد می شوند و آخرین سلامها...آخرین خداحافظی ها...آخرین دیده بوسی ها...آخرین شماره...آخرین آدرس..
مراسم ساعت نه و نیم صبح با حضور رئیس جمهور در تالار وحدت آغاز می شود.باید بروم فکر کنم اتوبوس ها تا چند لحظه دیگر حرکت می کنند.
برنامه فشرده دیروز عجیب خسته مان کرده بود رها کردن تختوابهای راحت هتل لاله به این آسانی ها نبود اما بالاخره با تلفن های مکرر برای تعجیل آماده رفتن شدیم.
برنامه نوبت صبح شعرخوانی در مجموعه سرای قلم بود سالن کوچکی که صمیمانه جمع شاعران جشنواره را در خود پذیرفته بود شعر خوانی غزل سرای خوش ذوق آقای دهرویه طراوتی خاص به برنامه داد و در ادامه خانم سلیمی ترانه سرای هرمزگانی هم دو ترانه زیبا خواند اما نقطه عطف برنامه نوبت صبح شعرخوانی شاعر عراقی جلال زنگ آبادی بود شاعری که به دو زبان کردی و عربی شعرهای بسیاری زیبایی خواند و مجری برنامه آقای تاج الدینی هم ترجمه شعرها را می خواند. زنگ آبادی بر خلاف بسیاری از شاعران خارجی حاضر با ادبیات امروز دنیا آشنایی عمیقی داشت و این را می شد به خوبی از شعرهایش فهمید.
برنامه نوبت عصر شعرخوانی در مجموعه حوزه هنری بود تمام شاعرانی که تا امروز شعر نخوانده بودند امروز موفق به شعر خوانی شدند در این نوبت آثار متنوعی خوانده شد از غزل گرفته تا شعر سپید و حتی شعر ترکی و...
بازدید از موزه ایران شناسی برای ادامه برنامه امروز پیش بینی شده بود که زیبایی خاص خود را داشت و پایان بخش برنامه امروز هم ضیافت شام در حضور وزیر ارشاد بود.
برای نوبت صبح بازدید از موزه فرش را برنامه ریزی کرده بودند این یعنی صبح یکشنبه از شعرخوانی خبری نیست.دیشب وقتی با مسلم داشتیم برنامه را مرور می کردیم متوجه شدیم تا چند ساعت قبل از پرواز روز سه شنبه هیچ وقت خالی نداریم .
امروز صبح بازدید از موزه فرش را بی خیال شدیم و به عشق کتاب به خیابان انقلاب رفتیم خیابانی که برای هر بازدید کننده ای بوی علایق خاصش را می دهد برای من لبریز از بوی شعر بود بود دیدن آن همه شعر و شاعر در قالب کلمات هیجان خاصی را به همراه داشت.
وقتی پس از یک نصف روز پرسه در خیابان انقلاب به هتل لاله برگشتیم تنها فقط برای خوردن نهار فرصت داشتیم و بلافاصله به سمت مجموعه کاخ سعد آباد حرکت کردیم فاصله میان هتل تا مقصد فرصت خوبی برای یک خواب نیمروزی بود البته بسیار اندک.
بازدید از مجموعه کاخ سعدآباد با حس عجیبی همراه بودحسی که میان تردیدو یقین ...ترس و امیدو...معلقت می کرد.
برنامه شعر خوانی نوبت عصر امروز در فضای قهوخانه سنتی سعدآباددنبال شد فضایی که البته بسیار راحت و دلچسپ بود اما به باور من برای شعرخوانی چندان مناسب نبود. مسلم محبی امروز شعرخوانی داشت که با استقبال نسبتن خوبی مواجه شد .برنامه زنده موسیقی سنتی و شام پایان بخش برنامه های امروز بود.