هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هم اندیشی مدیرکل صدا وسیما با هنرمندان / کنسرت اسحاق احمدی

عصر روز چهارشنبه  ساعت چهار به دعوت مدیرکل صداوسیمای مرکز خلیج فارس  برای شرکت در جلسه هم اندیشی او با هنرمندان استان به اتفاق دوست هنرمندم «رضا بهنامی» به ساختمان صدا وسیما رفتیم.

 

1)      وقتی به درب ورودی صدا و سیما رسیدیم «رضا کمالی» هنرمند خوش ذوق بندرعباسی به استقبال مان آمد و ما را به محل تشکیل جلسه راهنمایی کرد و هنرمندان میهمان تازه یکی یکی از راه می سیدند

     2)محل تشکیل جلسه یک اتاق کنفرانس بود که تنها ظرفیت پذیرش چهل صندلی را داشت. اکثر دعوت شده ها گیسو سپیدان این دیار بود .هنرمندانی که شاید سالهاست خارج از گود نشسته اند معتمدی(پدر تئاتر هرمزگان) ، نیکرام ،حبیب زاده،فاضلی،بلوچی و...پیشکسوتان تئاتری بودند .توحدی وامینی از حوزه موسیقی بودند ودر زمینه شعر به جز من ویکی دو نفر دیگر مسعود فرح آمده بود

   3)به جز مجتبی زاده مدیرکل صداوسیما ،امیرزاده مدیرکل ارشاد هم آمده بود و در ابتدای جلسه چند دقیقه ای را صحبت کردند. مجتبی زاده را آدم فروتن و صمیمی دیدم ایشان با صبرو حوصله ای مثال زدنی به صحبت های هنرمندان گوش می داد و پشت سرهم مطالب مطرح شده را یاداشت می کرد.

    4)هنرمندان پیشکسوت که گویا دل پری داشتند دوست داشتند از هر دری سخن گویند از سالهای انزوا و گوشه گیریشان، جوانانی که اصالت خود را فراموش کرده اند و مطالب بسیار دیگری که نمی توانست در حوزه کار صدا و سیما باشد البته شاید بعضی از این درد دل ها کنایه به حضور امیرزاده مدیر کل ارشاد بود که در این جمع حضور داشت.

  5) توحدی مسئول انجمن موسیقی بندرعباس بسیار گرم وبا حرارت صحبت کرد و از ناملایمتی ها با اهالی موسیقی گله کردن . مسعود فرح پخش سریال گارد ساحلی را توهینی به تمام هرمزگانی ها دانستند و نعیمی هم از رکود مسند سازی در سالهای اخیر گه کردند

  6)سه محور اصلی در نقد برنامه های صدا وسیما به نوعی در حرفهای اکثر هنرمندان مشخص بودند اول فاصله داشتن هنر به معنای واقعی خود در برنامه های مختلف ، دوم بی توجهی به موسیقی اصیل هرمزگان و سوم عدم حضور هنرمندان واقعی در برنامه های مختلف صدا و سیما.

  7) اگر چه این جلسه چهار ساعت و نیم به درازا کشید اما باز هم حس می شد حرفهای بسیاری نا گفته ماند که البته پشنهاد شد در جلسات آتی کمیته های تخصصی تشکیل شود و هر حوزه ای با حضور هنرمندان رشته خود تشکیل جلسه دهند

 

 

برگزاری اولین کنسرت «اسحاق احمدی» باعث شد پنجشبه شب را هم به بندرعباس بیام و برای شرکت در این کنسرت  که برای سانس دوم آن بلیت داشتم ساعت  نه شب به سالن غدیر رسیدم زحمت تهیه بلیت را دوست شاعرم «کرامت بلالی » کشیده بود .

 

1)      شروع سانس دوم با تاخیر چهل دقیقه ای همراه بود که البته با برنامه ریزی ما ایرانی ها چندان تعجبی ندارد ظرفیت سالن چهارصد نفر است که تقریبن پر شده بود و استقبال نسبن خوبی از این کنسرت بعمل آمده بود.

2) و قتی برای شروع سانس دوم  در حیاط مجتمع غدیر منتظر شروع کنسرت بودم محمد ذاکری از دوستان بسیار قدیمی ام را دیدم ذاکری از شاعران تقریبن هم نسل خودم است که من همواره او را در شعر هرمزگان یک استثنا دانسته ام او نفر اول شعر دانش آموزی کشور شده است و مثنوی معروف او(روح باران خورده کوهیم ما      نسل جنگل های انبوهیم ما...) به زودی از خاطر دوست داران شعر وادبیات نمی رود البته ذاکری سالها ست که ظاهرن شعر نمی گوید اما او همچنان در سایر حوزه ها مانند نقد قلم می زند

3) اکثر شرکت کنندگان از نسل جوان بودند و البته از علاقه مندان به موسیقی هرمزگان ، دوستداران اسحاق احمدی از سایر شهرستان های استان هم حضور پررنگی داشتند بسیاری از همشهریان مینابی خود را در این شب دیدم

4) سیستم صوتی و تصویر برداری  نسبتن خوب ، نوازندگان خوش ذوق و البته جوان همگی حکایت از تلاش گروهی  برای یک اجرای مناسب داشت.

5) البته من موسیقی را ذوقی دنبال می کنم به همین دلیل نمی توانم نظر چندانی درباره کیفیت اجراها به اصول موسیقی  بدهم فقط می توانم این را بگویم به عنوان یکی از دوستداران موسیقی از ترانه های بندری اسحاق بیشتر لذت بردم.

6)خلا یک متن خوب مانند بسیاری از ترانه های هرمزگانی در ترانه های اسحاق هم به چشم آمد شعرها گاهن به اندازه ای ضعیف بودند که موسیقی و آهنگ سازی بسیار قوی هم نمی تواست کمترین حسی را انتقال دهد.

7) نوازندهای توانا بدون شک می توانند زمینه ساز یک اجرای خوب  باشند حضور نوازندگانی مانند علی عرب وکریمی (نوازنده عود)  توانسته بود به کیفیت مطلوب اجراها کمک کند.

 

شعر میناب همچنان می درخشد

در مهر ماه ۱۳۶۹ که به اتفاق تعدای از دوستانم (عباس رهبان.مجیدرهپرور.یوسف فدوی ومجیدگرامی) اولین جلسات شعر وقصه را در محل اداره ارشاد آن روزها آغاز کردیم تنها فقط به شعر و سرودن می اندیشدیم علاقه مندی ما به شعر و ادبیات قابل توصیف نبود گویا ما دغدغه ای به جز ادبیات نداشتیم با اضافه شدن دوستان دیگرمان مانند :سید احمد بنادری .بلقیس بهزادی.سیدزهرا حسینی نژاد و حضور بزرگان وپیش کسوتانی مانند حمزه رهگشا .مرحوم غلامحسین رضایی .مرحوم ابراهیم زارعی و عیسی رخ سفید در آن روزها جلسات پر شوری داشتیم

کم کم شاعران مینابی توانستند خود را به خوبی به شعر استان تحمیل کنند چاپ شعر آنان در جراید و نشریات کشوری کسب مقامهای ارزنده کشوری توسط عباس رهبان . غلام زارعی .یداله شهرجو بلقیس بهزادی . سیده زهرا حسینی نژاد .مرضیه ترکمانی و...تنها گوشه ای از توانایی های شعر فرزندان میناب بود.

در این روزها اگرچه از آن جلسات پر شور نقد و بررسی شعر و قصه خبری نیست و تعدادی از شاعران مینابی کنج عزلت اختیار کرده اند اما چاپ اولین مجموعه شعر میناب(یک صندلی مقابل دریا/یداله شهرجو/۱۳۸۵) و حضور جوانان مستعد و جویای نام دیگر خبر از فصلی تازه در شعر میناب می دهد.

قرار گرفتن نام «ابرایم آرمات » و «کبری فدوی» در صدر برگزیدگان جشنواره سراسری شعر و قصه جوان بندعباس مهر تایید دیگری بر توانمندی جوانان شعر میناب است.

«آرمات و فدوی » اولین زمزمه های شعر را نزد خود من آغاز کرده اند و نیک می دانم تا چه اندازه مستعد و توانمندند آن دو از همان روزهای آغازین نشان دادند از چه توان وپتانسیلی برخوردارند.

آرمات در شعر خود از جسارتی عجیب بهره می برد برای استفاده از واژگان و تعبیرات برای خود حد و مرزی قایل نیست او معلمی جوان انسانی صبور و خودساخته است. فدوی را می توان حتی بانوی اول شعر هرمزگان نامید او از نگاه و زبانی نو وخلاق بهرمند است صمیمیتی ذاتی را در شعر خود همراه دارد. در پست های آینده حتمن نمونه هایی از شعر دو عزیز را خواهم گذاشت