هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

هرمز نو

دلمشغولی های یک جنوبی

...و دعوتتان برای خوانش شعری

امتحات دانشگاه و شروع ترم دوم پیش دانشگاهی تدریس و مشغله های فروان دیگر مرا از دنیای وبلاگ ها هم حسابی دور کرده است در عین حال چون تصمیم گرفته ام حداقل ماهی یک مطلب تازه داشته باشم  در این پست شما را به خواندن  دو تا از شعرهایم دعوت می کنم امیدوارم مورد پسندتان بیفتد

*« چتر بازها »

قراراست کجای این خیابان فرود بیاید ؟

باید احتیاط کند!

ممکن است این چتر ها باز نشوند

آن وقت این سیگارهای ( Wineston ) ببخشید مغز سرشان

کف این خیابان له می شود

اصلا به ما چه مربوط است

این ها«چترباز» شده اند

ناشیانه  فرود  می آیند

کف لیز ماشین تویوتا

دندان های مصنوعی شان پرت می شود روی خلسه شما

- حواستان کجاست خانم !

- دندان هایتان کلمات کتاب من را جویده اند

شما که چتر باز ناشی هستید

چرا در این خیابان فرود می آیید؟

چرا مغزتان را کف خیابان پخش می کنید؟

چرا دندان هایتان را

بله دندان ها

که راه افتاده اند در این خیابان و می جوند هر آنچه را سر راهشان باشد

بیچاره چتر ها ، بیچاره چتر باز ها .

 

* در منطقه هرمزگان به کسانی که کار قاچاق کالا می کنند گفته می شود در این شعر« زنان چترباز» مورد نظر است.

گل سحر

 

یه تکه حریر آبی آسمــونی

رو سر ماه روشن، وا رنگ مهربونی

 

صدای اذان بادن ،یه منبر بهارن

چادر نماز ماه و غایه جون فشونی

 

قبله نور و رحمت قبله ایِ یه محبت

سجاده ای که پهنن وا تارو پود جونی

 

گل سحر شکوفان چهم ستاره پیدان

غایه نماز صبحن ،ذکر خوشی بخونی

 

یه گل ناز رحمت، یه دریای محبت

بارون ابارت امشو، بارون مهربونی

 

 

 

 

هم اندیشی مدیرکل صدا وسیما با هنرمندان / کنسرت اسحاق احمدی

عصر روز چهارشنبه  ساعت چهار به دعوت مدیرکل صداوسیمای مرکز خلیج فارس  برای شرکت در جلسه هم اندیشی او با هنرمندان استان به اتفاق دوست هنرمندم «رضا بهنامی» به ساختمان صدا وسیما رفتیم.

 

1)      وقتی به درب ورودی صدا و سیما رسیدیم «رضا کمالی» هنرمند خوش ذوق بندرعباسی به استقبال مان آمد و ما را به محل تشکیل جلسه راهنمایی کرد و هنرمندان میهمان تازه یکی یکی از راه می سیدند

     2)محل تشکیل جلسه یک اتاق کنفرانس بود که تنها ظرفیت پذیرش چهل صندلی را داشت. اکثر دعوت شده ها گیسو سپیدان این دیار بود .هنرمندانی که شاید سالهاست خارج از گود نشسته اند معتمدی(پدر تئاتر هرمزگان) ، نیکرام ،حبیب زاده،فاضلی،بلوچی و...پیشکسوتان تئاتری بودند .توحدی وامینی از حوزه موسیقی بودند ودر زمینه شعر به جز من ویکی دو نفر دیگر مسعود فرح آمده بود

   3)به جز مجتبی زاده مدیرکل صداوسیما ،امیرزاده مدیرکل ارشاد هم آمده بود و در ابتدای جلسه چند دقیقه ای را صحبت کردند. مجتبی زاده را آدم فروتن و صمیمی دیدم ایشان با صبرو حوصله ای مثال زدنی به صحبت های هنرمندان گوش می داد و پشت سرهم مطالب مطرح شده را یاداشت می کرد.

    4)هنرمندان پیشکسوت که گویا دل پری داشتند دوست داشتند از هر دری سخن گویند از سالهای انزوا و گوشه گیریشان، جوانانی که اصالت خود را فراموش کرده اند و مطالب بسیار دیگری که نمی توانست در حوزه کار صدا و سیما باشد البته شاید بعضی از این درد دل ها کنایه به حضور امیرزاده مدیر کل ارشاد بود که در این جمع حضور داشت.

  5) توحدی مسئول انجمن موسیقی بندرعباس بسیار گرم وبا حرارت صحبت کرد و از ناملایمتی ها با اهالی موسیقی گله کردن . مسعود فرح پخش سریال گارد ساحلی را توهینی به تمام هرمزگانی ها دانستند و نعیمی هم از رکود مسند سازی در سالهای اخیر گه کردند

  6)سه محور اصلی در نقد برنامه های صدا وسیما به نوعی در حرفهای اکثر هنرمندان مشخص بودند اول فاصله داشتن هنر به معنای واقعی خود در برنامه های مختلف ، دوم بی توجهی به موسیقی اصیل هرمزگان و سوم عدم حضور هنرمندان واقعی در برنامه های مختلف صدا و سیما.

  7) اگر چه این جلسه چهار ساعت و نیم به درازا کشید اما باز هم حس می شد حرفهای بسیاری نا گفته ماند که البته پشنهاد شد در جلسات آتی کمیته های تخصصی تشکیل شود و هر حوزه ای با حضور هنرمندان رشته خود تشکیل جلسه دهند

 

 

برگزاری اولین کنسرت «اسحاق احمدی» باعث شد پنجشبه شب را هم به بندرعباس بیام و برای شرکت در این کنسرت  که برای سانس دوم آن بلیت داشتم ساعت  نه شب به سالن غدیر رسیدم زحمت تهیه بلیت را دوست شاعرم «کرامت بلالی » کشیده بود .

 

1)      شروع سانس دوم با تاخیر چهل دقیقه ای همراه بود که البته با برنامه ریزی ما ایرانی ها چندان تعجبی ندارد ظرفیت سالن چهارصد نفر است که تقریبن پر شده بود و استقبال نسبن خوبی از این کنسرت بعمل آمده بود.

2) و قتی برای شروع سانس دوم  در حیاط مجتمع غدیر منتظر شروع کنسرت بودم محمد ذاکری از دوستان بسیار قدیمی ام را دیدم ذاکری از شاعران تقریبن هم نسل خودم است که من همواره او را در شعر هرمزگان یک استثنا دانسته ام او نفر اول شعر دانش آموزی کشور شده است و مثنوی معروف او(روح باران خورده کوهیم ما      نسل جنگل های انبوهیم ما...) به زودی از خاطر دوست داران شعر وادبیات نمی رود البته ذاکری سالها ست که ظاهرن شعر نمی گوید اما او همچنان در سایر حوزه ها مانند نقد قلم می زند

3) اکثر شرکت کنندگان از نسل جوان بودند و البته از علاقه مندان به موسیقی هرمزگان ، دوستداران اسحاق احمدی از سایر شهرستان های استان هم حضور پررنگی داشتند بسیاری از همشهریان مینابی خود را در این شب دیدم

4) سیستم صوتی و تصویر برداری  نسبتن خوب ، نوازندگان خوش ذوق و البته جوان همگی حکایت از تلاش گروهی  برای یک اجرای مناسب داشت.

5) البته من موسیقی را ذوقی دنبال می کنم به همین دلیل نمی توانم نظر چندانی درباره کیفیت اجراها به اصول موسیقی  بدهم فقط می توانم این را بگویم به عنوان یکی از دوستداران موسیقی از ترانه های بندری اسحاق بیشتر لذت بردم.

6)خلا یک متن خوب مانند بسیاری از ترانه های هرمزگانی در ترانه های اسحاق هم به چشم آمد شعرها گاهن به اندازه ای ضعیف بودند که موسیقی و آهنگ سازی بسیار قوی هم نمی تواست کمترین حسی را انتقال دهد.

7) نوازندهای توانا بدون شک می توانند زمینه ساز یک اجرای خوب  باشند حضور نوازندگانی مانند علی عرب وکریمی (نوازنده عود)  توانسته بود به کیفیت مطلوب اجراها کمک کند.